مثل همیشه سردم اما سردم نیست!
پاییز داره جمع و جور میکنه خودشو
دلم واسش تنگ میشه! برمی گرده؟
کوووو تا پاییز سال بعد؟
اونی که مدعیه وصل کردنه
فصل فصل کرده؟
زمان به خس خس افتاده
صداش توی اتاقا میپیچه
فروغ معصومانه نگام میکنه!
میگمش اینجا از شام خبری نیست
مثل ناهار!
از ظرف میوه
سیب بر نمی داره
سردشه انگار!
من ولی تکیه دادم به زمستون!
کنار سنتور ؛ در انزوا!
انار میخورم! بی هندونه!
رستاک ریپلی کنان میخونه منو :
آرزو هات مبارک ؛
شب یلدات مبارک!
زمستونه . . .
Wednesday, December 21, 2011
امشبم!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)


No comments:
Post a Comment