Friday, February 18, 2011

بود ونبود

اگر این ترک تیرازیس
دست به دست نکند دلم را ،
خانه ات ؛
حتی به بهای اضمحلالم
گر چه کوچکت است
چنارم
ای بومی دونیمه دل ،
در گیر ودار دوران زنگی ام!
که بنشینم
لمیده به سایه چند بعدی ات
تا بی نهایت
نه های ات
غایت
که هیچ هم سایه پذیرفت
از راستی انتشار نور
دیگر!
همانی که نمی رسدت
تا دور دور دورتر شوی ازمن
اصلن
دیر یا زود عرض می گیرم
کنارت
به جغرافیای یک نهر
که گودتر ، رود
و عمیق عمیق عمیق تر ، دریا
اگر
کنارم
نه
که چنارم باشی ،
اگر وتنها اگر!



پ ن : با وجود رهایی گودر هنوز اینجا وبسیاری چون اینجا دربندند
شعر پس از شنیدن تانگوی بوسه های بیهوده متولد شد
یس موسیقی متن تانگو!